محمدعلي اسلامي ندوشن با بيان اين‌که شاهنامه فردوسي كتاب كتاب‎هاي ايران است، گفت: شاهنامه بر سر تمام آثار فكري و ادبي ايران پس از خودش از جمله آثار خيام، سايه انداخته است.

به گزارش ايسنا در خراسان رضوي، اين استاد دانشگاه تهران در همايش "فردوسي و زبان فارسي" كه شامگاه گذشته (جمعه، ‌٢٤ ارديبهشت) در دانشكده علوم اداري و اقتصاد دانشگاه فردوسي مشهد برگزار شد، در خصوص رابطه بين فردوسي و خيام اظهار كرد: اگر شاهنامه نمي‌بود، شاعري چون خيام را به اين صورت نمي‌داشتيم؛ زيرا رگه‌هاي اصلي انديشه‌ خيام را در شاهنامه مي‎توان يافت و اين رگه‌هاي اصلي سرنوشت بشري است.

او افزود: شهرت خيام در سراسر جهان دامنه گسترده‎اي دارد، به طوري كه گفته‎اند بعد از كتاب انجيل در دنياي مسيحي، هيچ كتابي به اندازه ترجمه‌هاي خيام انتشار نيافته است؛ كسي كه كم‌گوترين سخنگوي زبان فارسي بوده؛ اما بيش‌ترين شهرت را در سراسر جهان به دست آورده و اين يكي از عجايب روزگار است.

او با بيان اين‌كه شاهنامه فردوسي در ادبيات فارسي جايگاه ويژه‎اي دارد، خاطرنشان كرد: رگه‌هاي اصلي تفكر شاهنامه را در خيام مي‌بينيم و اين اندكي زودتر در رودكي و شاعران ساماني نيز ديده مي‎شود؛ بنابراين اين انديشه، انديشه نويني نيست؛ بلكه انديشه‌اي است كه با بشر به دنيا آمده است.

استاد دانشگاه تهران در خصوص سرچشمه‌هاي انديشه خيامي، اظهار كرد: در آغاز زندگي بشر اين نوع تفكر يعني انديشيدن درباره زندگي و مرگ، درباره سرنوشت بشر همواره با انسان همراه بوده است، به طور مثال سرچشمه‌ اين تفکر را در چند بيت از هزاران سال پيش ميان‌رودان يعني عراق امروزي كه تمدن سومر و بابل بوده است، همچنين نمونه‌هايي از تمدن مصري مي‎بينيم؛ در شعري سومري مي‎خوانيم "آن‌چه در جهان آدميان خوب است، در چشم خدايان بد است و آن‌چه به دل انسان بد مي‌نمايد، براي خدا خوب است" و شعر کهن مصري نيز مي‎گويد "با چه كسي مي‎توانم گفت جوانمردان همه نابود شده‎اند و نابكاران بر كار سوارند، خوبي در همه جا رانده شده است، داد از ميان رخت برجسته و شقاوتي كه بر جهان حاكم است، انتها ندارد".

اين نويسنده و پژوهشگر تصريح كرد: دل‎مشغولي‌هايي كه زندگي بشر را فراگرفته است، از آرزوهاي بشر ناشي مي‏‎شود كه نمي‎تواند با امكانات او همراهي كند، آرزوها زياد است و امكان رسيدن به آن‌ها كم، آن‌چه در شاهنامه آمده و بعد از آن در خيام، همه حكايت از اين موضوع دارد که عمر انسان كوتاه است و در اين عمر كوتاه، با ناكامي‌هايي روبه‌روست. خيام در اين‌باره يك شاعر پرسشگراست و اين مساله‎اي است كه در شاهنامه فردوسي نيز ديده مي‎شود.

ندوشن به رودكي و شاعران دوره ساماني نيز اشاره كرد و گفت: با اين‌که دوره ساماني يكي از بهترين دوره‌هاي زندگي ايرانيان بوده است، شكايت از زندگي در نزد گويندگان و شاعران اين دوره بسيار ديده مي‎شود و اين شكايت از "سرنوشت انساني" كه هيچ وقت نتوانسته براي وي رضايت‌بخش باشد، ناشي شده است.

اسلامي ندوشن با خواندن چند بيت از شاعران دوره ساماني عنوان كرد: در اين اشعار سرچشمه‌هاي انديشه خيامي ديده مي‎شود كه در شاهنامه فردوسي نيز وجود دارد؛ خيام اين‌گونه مي‎سرايد "اجزاي پياله‌اي كه در هم پيوست / بشكستن آن روا نمي‎دارد مست/ چندين سر و پاي نازنين از سردست / بر مهر كه پيوست و بركين كه شكست"، در شاهنامه فردوسي نيز همين مفاهيم آمده است، آن‌جا که مي‎خوانيم "جهانا ندانم چرا پروري، چو پرورده خويش را بشكري".

نويسنده كتاب "زندگي و مرگ پهلوانان در شاهنامه" افزود: اين چند خط متاثر از اين است كه سيندخت، زن سهراب كابلي از زندگي با تاسف ياد مي‌كند كه به چه صورتي درخواهد آمد. اين موضوع در داستان‌ سياوش نيز ديده مي‎شود و فردوسي پس از مرگ سياوش با تاسف از اين رويدادهاي زندگي ياد مي‌كند و مي سرايد "چپ و راست هر سو بتابم همي/ سر و پاي گيتي نيابم همي/ يكي بد كند نيك پيش آيدش / جهان بنده و بخت پيش آيدش" در شاهنامه نيز از اين ابيات بسيار است، يعني درباره راز زندگي كه گشاده نمي‎شود و انسان در معرض آزمايش‌هاي آن‌چناني است.

او با اشاره به اين‌که در داستان رستم و سهراب، سهراب يك نارسيده ترنج خوانده مي‎شود، تاکيد کرد: سهراب در اين داستان نارسيده ترنجي است كه در جواني بيهوده و بر اثر ندانم‌كاري، جانش را از دست مي‎دهد. در داستان رستم و اسفنديار نيز اين‌گونه است و سرنوشت اسفنديار به راهي ديگر كشانده مي‎شود كه مي‎توانست غير از آن باشد و تمام اين داستان‌ها از نظر فردوسي به دليل آز و حرص است، يعني سركشي انسان يا حرصي كه براي رسيدن به خواسته‌ها پايان‌ناپذير است.

او با اشاره به اين‌كه در شاهنامه عرفان زميني وجود دارد، خاطرنشان كرد: در شاهنامه شاهزادگاني چون ايرج،‌ كيخسرو،‌ سياوش و .... سرنوشتي پيدا مي‌كنند كه نشانه‌هاي ناكامي كلي نوع بشر در آن ديده مي‎شود و سرنوشت بشر اين است كه خوبي و بدي در جنگ باشد تا بتواند با تلاش و كوشش، خوبي را بر بدي پيروز كند.

اسلامي ندوشن با تأكيد بر اين‌كه ريشه انديشه‌هايي كه در شاهنامه آمده، در خيام به صورت متبلور مطرح شده است، ‌يادآور شد: علت توفيق زياد خيام شده در اين است كه وي كلام زيبا را بسيار فصيح و موجز بيان كرده است، هرچند متاسفانه مقدار زيادي از اين رباعي‎ها الحاقي است كه ديگران سروده‎اند و برخي از ابيات نيز بسيار سست است و چه بسا شاعران آن دوره نمي‌خواستند نام‌شان بر آن ابيات باشد و براي اين‌كه مورد تعرض قرار نگيرند، اين ابيات را رها كردند. متاسفانه به‌اين‌ترتيب رباعي‌هايي سرگشته از اين دست در كنار رباعي‎هاي خيام قرار گرفته است.

او تعداد رباعيات خيام را ‌‌٨٠ رباعي دانست و گفت: برخي رباعي‌هايي كه به خيام نسبت داده شده، سست است و همين امر نشان مي‌دهد كه اين ابيات مربوط به خيام نيست و باعث پايين آوردن شأن وي مي‎شود. متاسفانه فيتز جرالد نيز تعدادي از ابيات سست را به نام خيام ترجمه كرده است؛ اما چون ترجمه فيتز جرالد در زبان انگليسي فصيح است، سست بودن اين ابيات در ترجمه‌اش ديده نمي‎شود.

اين نويسنده و پژوهشگر به تاثير فردوسي بر خيام اشاره و ابراز كرد: خيام نيز مانند همه گويندگان زبان فارسي، تحت تاثير شاهنامه بوده، به طوري كه اگر شاهنامه نبود، اين نوع انديشه‌ها از ذهن خيام نمي‎گذشت. در اواخر دوره ساساني اين نوع انديشه پديد مي‎آيد كه زندگي همواره با ناكامي‎ها روبه‌روست و سپس وارد تفكر مردم مي‎شود. اين در حالي است كه انديشه زرتشتي، مزدايي و ... مبتني بر خوش‌بيني و كار و كوشش بوده است و اين نوع انديشه وقتي وارد تفكر ايراني شد، بدبيني به زندگي به وجود آمد و به دوران پس از اسلام نيز سرايت كرد.

او افزود: ابياتي نيز پيش از فردوسي سروده شده كه همين مفاهيم را در بردارد، به عنوان مثال، اين مفاهيم در ابياتي از شهيد بلخي و رودکي ديده مي‎شود.


  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا